به نام دانای دانایان

مفهوم روزنامه‌نگاری علم

آن جایی که سعدی شیرازی می‌گوید:« همه شب فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم، از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می‌روم آخر؟ ننمایی وطنم!» نشانگر تفکر دائمی انسان بر مسائل مهمی است که هویت وجودی او را می‌سازد. مسئله‌ای که هر قوم و گروهی به شکل خود سعی در پاسخ به آن دارد. روحانیون با استفاده از کلام الهی، فیلسوفان با استفاده از فلسفه و حکمت و دانشمندان با استفاده از علم.

همه‌ی ما آن پرسش‌های بزرگ را در سر خود می‌پرورانیم و به دنبال یافتن پاسخ آنان هستیم. اما همه‌ی آدم‌ها نمی‌خواهند و نمی‌توانند در همه‌ی زمینه‌هایی که بشر برای یافتن آن پاسخ‌ها ایجاد کرده است وارد شده، متخصص شوند و پاسخ‌ها را بیابند. در نتیجه گروهی از ما آدم‌ها هستند که مرزهای علم و فناوری را می‌شکافند. دانشمندانی که هر کدام در یک زمینه تخصص دارند و سعی می‌کنند یک گام ما را در زمینه‌ی مورد تخصصشان به جلو ببرند تا به یافتن پاسخ‌های پرسش‌های جاودانه‌ی‌مان نزدیک‌تر شویم.

اما در این میان کسانی هستند که در میان این دو گروه هستند و دستاوردها و اکتشافات خط مقدم علم را به میان عموم جامعه و آن‌هایی که فرصت متخصص شدن در علم را پیدا نکرده‌اند میان آورند. نام این گروه «مروجان علم» است. کسانی که با استفاده از ابزارهای متفاوتی که در دست دارند گام در جهت آشنایی عموم جامعه و انتقال دغدغه‌مندی علمی به آن‌ها برمی‌دارند.

در این بین اما گروهی از مروجان علم هستند که قلم را به دست می‌گیرند و علاوه بر انتقال علم از خط مقدم به درون جامعه، راه و رسم علم و علمی بودن را به چالش می‌کشند. اتقاقات و رویدادهای علمی را گزارش می‌کنند و با پرسشگری و ابزارهای رسانه و روزنامه‌نگاری به خلاءهای جامعه‌ی علمی می‌پردازند. این چنین است که مفهومی به نام مفهوم «روزنامه‌نگاری علم» را به وجود می‌آورند.

روزنامه‌نگاری علم به نحوی درست در میانه‌ی ارتباطات علم و ارتباطات عمومی قرار دارد. نه مانند مقالات و مجلات علمی پژوهشی، دارای ادبیاتی سخت و صرفا مبتنی بر حقایق و دستاوردهای علمی است و نه مانند روزنامه‌نگاری عمومی می‌تواند از قالب نگرش علمی خارج باشد. به عبارت بهتر و به قول  «ولادمیر د سیمیر» (Vladimir de Semir) روزنامه نگار حوزه های علمی که اکنون استاد دانشگاه در بارسلون است و از نظریه پردازان روزنامه نگاری علم شناخته می شود: زبان علم نسبی و غیر زمان مند و غیر احساسی و بی تفاوت در برابر رویداد هاست و زبان رایج در رسانه ها قطعیت گرا و مقید به روز و مبتنی بر کشش دراماتیک و همراه با اولویت گذاری در برابر رویدادهاست. از دید او کار روزنامه نگار علم این است که از طریق آشنا ساختن مخاطبان با زبان علمی، آنان را در درک فرهنگ علمی و توسعه ارتباطات علمی (scientific communication) -که لازمه جامعه دانش بنیاد و مبتنی بر اطلاعات امروز است- یاری دهد.

در ایران و در طول تاریخ روزنامه‌نگاران و روزنامه‌های زیادی به استفاده و توسعه‌ی امر روزنامه‌نگاری علم پرداخته‌اند. از میانه‌ی قرن سیزدهم و روزنامه‌هایی مانند «روزنامه‌ی علمیه دولت علیه ایران» گرفته تا اوایل قرن چهاردهم و روزنامه‌هایی چون «مریخ»، «فلاحت مظفری» و «حکمت» تا امروز که در آغاز قرن پانزدهم قرار داریم و نشریاتی چون «دانشمند»، «نجوم» و «دانستنیها» و روزنامه‌هایی مثل جام جم و همشهری در بخش علمی خود، همگی به توسعه‌ی این امر کمک کرده‌اند.

اما با آغاز قرن بیست‌ویکم و ایجاد فضای وبلاگ‌ها و توسعه‌ی آن‌ها تا رسیدن به مدل شبکه‌های اجتماعی امروزی، همانطور که اثر قایل توجهی بر کلیت ارتباطات و روزنامه‌نگاری گذاشت، بر مسیر روزنامه‌نگاری علم نیز اثرگذار بود. اثری که باعث ایجاد تفاوت‌هایی در نگرش‌های آغازین به ترویج علم و روزنامه‌نگاری آن بوده و هست.

 

علیرضا صبا و روزنامه‌نگاری علم

اتوبیوگرافی: علاقه‌مندی‌ام به مباحث علمی از دوران کودکی و با مطالعه کتاب‌های علمی تخیلی به خصوص: جهان در قرن ۲۱ شروع شد. از سویی دیگر از همان زمان به مجلات حوزه کودک و نوجوان علاقه داشتم. مجلای مثل «دوست» و «دوچرخه» که ضمیمه‌ی همشهری بود را همیشه دنبال می‌کردم. همین شد که در نوجوانی هر روز همشهری می‌خریدم و می‌خواندم. از سال ۱۳۹۳ با نجوم و از ۱۳۹۵ با دانشمند اخت شدم و آن‌ها را همیشه دنبال می‌کردم. از همان سال‌های ۹۲ و نزدیک آن بود که با اوج گرفتن ویلاگ‌نویسی در ایران با این جو همراه شدم. چندین و چند وبلاگ علمی ترویجی را آغاز کردم و ادامه دادم. به کنکور رسیدم و برای این که سر درس بنشینم همه‌ی شان را بستم!

پس از آن و با قبولی در دانشگاه تهران بار دیگر این فرصت که به سمت علم و ترویج آن قدم بردارم باز شد. با این که ابتدا کانونی بودم اما از سال ۹۷ و با برنامه‌ی مسابقات سخنرانی‌های علمی ترویجی UTTED فرمان را به سمت انجمن‌های علمی و همان ترویج علم سابق چرخاندم. علاقه‌ام به روزنامه‌نگاری و رونامه‌ها، رسانه و خبرگزاری‌ها و... باعث شد تا دست به کار شوم و از همان زمان همپای بچه‌ها فعال آن تیم در زمینه‌های شبکه‌های اجتماعی و خبرنویسی کار کنم.

عمدتا مسئول روابط عمومی رویدادها بودم. همان موقع‌ها بود که پیش خانم روحانیان، مسئول روابط عمومی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران به شاگردی رفتم و از ایشان چیزها یاد گرفتم. در ادامه چند صباحی به کلاس‌های خبرگزاری مهر رفتم و در آن جا حمیدرضا بوالی برایم بیشتر این دنیا را شکافت. اما در پی علاقه به ترویج علم و روزنامه‌نگاری علم بود که عمده‌ی آموخته‌هایم را در نشریات علمی دانشجویی دانشگاه به خرج دادم. مقالات، اینفوگرافی‌ها، یادداشت‌ها و به خصوص گزارش‌های علمی ترویجی مهم‌ترین تولیداتم در آن‌ها بود.

جلوتر که رفتم فرصتی پیش آمد تا نزد یکی از رونامه‌نگاران مطرح علم کشور، پوریا ناظمی به یادگرفتن اصول روزنامه‌نگاری علمی و به‌خصوص وبلاگ‌نویسی علمی بپردازم. پس از آن دربه‌در در تلاشم تا بتوانم رسانه‌ای مستقل، پویا و فعال در زمینه روزنامه‌نگاری علم در ایران باشم.

از سال اردیبهشت ۱۴۰۱ بود که با بچه‌های فعال و پای‌کار انجمن ترویج علم و فناوری دانشگاه تهران دست به کار شدیم و برنامه‌ی تلویزیونی «دلتا» را ساختیم و از شبکه‌ی اینترنتی دانشگاه تهران پخش کردیم. در آن جا هم سر از سودای روزنامه‌ها و رسانه‌های علمی برنداشتم و با بخش «دلتانشر» از ورق‌زدن روزنامه‌ها و مجله‌‌های جدید و کهنه و کتاب‌ها بگیر تا نگاه‌کردن به فیلم‌ها و شنیدن پادکست‌های حوزه‌ی علمی کردم تا بتوانم گامی کوچک برای اعتلای دنیای علم و رسانه باشم.

 

سوابق، آثار و اقدامات

آثار چندرسانه‌ای (برنامه‌ی تلویزیونی، موشن‌گرافی، اینفوگرافی، پادکست و...):

 

برنامه دلتا (بخش دلتانشر)

 

چند اثر مهم حوزه روزنامه‌نگاری علم نوشته شده توسط علیرضا صبا (منتشر شده در نشریات):

 

نشریه دلتا (UTTED)

نشریه گیاه‌پزشک

 

مطالب علمی پایگاه خبری علیرضا صبا را از اینجا دنبال کنید.